حسین مامان وعشق کار خانه
کافی من خواب برم یا سرم گرم کاری باشه تا شما بری سراغ آشپزخانه و حالا بازی نکن کی بکن آخرین باری که رفتی پای ظرفشویی من خواب بودم وشما به بابایی گفتی که مامانی خسته می شه هی ظرف بشوره ظرف بشوره و بابایی هم به من گفت کاری باهات نداشته باشم این شد که فردا صبح تا ظهر کارم بود تمیز کردن آشپزخانه ...فدات بشم من هر چی بگم کمکت جزء کار زیاد کردن من نیست که به گوشت نمی ره بهت بر می خوره که چرا نمی گذارم کار برسی می گی که بزرگ شدی و این کارا دیگه کار شماست ...مامان فدای دل رئوفت بشه . ...